سونوغربالگری 28/3/1393
وای خدا امروز چقد خوب بود جدی جدی من تو دلم یه نی نی دارم
امروز رفتیم درمانگاه بقیه اله و سونو دادم
یه مانیتور روبروم روشن بود وقتی خانوم دکتره دستگاهشو گذاشت رو دلم
انگار تو دلم لامپ روشن کردن
من موفق شدم شمارو ببینم
وای چه حس قشنگی بود دستاتو تکون دادی و بالاو پایین بردی کلی حال کردم
الهی من قربون اون صورت قشنگت برم
باورم نمیشد خیلی لحظه ی قشنگی بود وقتی خانوم دکتره گفت بلند شو گیج بودم پاهام شل شده
وقتی رفتم بیرون بابایی منتظر بود هی میگفت چی شده؟
گفتم شهاااااااااااااااااااااااااااااااب من نینیمونو دیدم دستاشم تکون میداد برام
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چقد باحال بود
اینم عکست ببین دستاتو آوردی بالا داری شکم مامانو قلقلک میدی میگی ای شیطون
اینجا هم انگار دیگه خیالت راحت شد که مامان دیدت دیگه دستتو گذاشتی زیر سرت و یه نفس
عمیق کشیدی این شکلی اوهوکی اون چیه دستت
الهی قربونت بشم قورباغه کوچولوووووووووووووووووووووووی من